تـو می گشتم از این ساحل به آن ساحل
به دنبــال تـو مـی گـشتـم به دنــبــال تـو و آن دل
بـه دنـبـال دل سنــگـی کـه آب شــد در نــگاه تـو
شـبـم تـاریک و طــولانیست مـگر آیـد پـگاه تــو
به دنبال تو می گشتم و نـوری که وجودت داشت
... برای غنچه عشـقی که چشمت در وجودم کـاشت
بـه دنبــال دل خــویـش و بـه دنبـال صـــدای تــو
زمـان را نیز می گــردم ولی خـالیست جــای تــو
کـجــایی ای نـــویـد دل به صـد رویــای رویـایـی
بیـا مــن را رهــایی ده از ایـن شبـهـای تـنهـایـی